یادگیری بصری یا شنیداری؟ آیا سبکهای یادگیری واقعیت علمی دارند؟
باور رایج در مقابل شواهد علمی
احتمالاً شنیدهاید که برخی افراد خود را «یادگیرنده بصری» میدانند و برخی دیگر «یادگیرنده شنیداری». این ایده که هر فرد سبک یادگیری غالب و منحصر به فردی دارد (مانند بصری، شنیداری، یا حرکتی-لمسی) و اگر مطالب آموزشی مطابق با آن سبک ارائه شوند، یادگیری بهینه خواهد بود، بسیار رایج و محبوب است. اما آیا این باور ریشهای علمی دارد؟ آیا واقعاً برخی افراد با دیدن تصاویر بهتر یاد میگیرند و برخی دیگر با شنیدن؟
نظریه سبکهای یادگیری: جذاب اما بدون پشتوانه قوی
نظریههایی مانند VAK (Visual, Auditory, Kinesthetic – بصری، شنیداری، حرکتی-لمسی) یا مدلهای دیگر سبکهای یادگیری، پیشنهاد میکنند که افراد به روشهای متفاوتی اطلاعات را درک و پردازش میکنند. بر اساس این نظریهها، دانشآموزان بصری از نمودارها و تصاویر بهره میبرند، شنیداریها با گوش دادن به سخنرانیها و پادکستها، و حرکتیها با انجام فعالیتهای عملی.
اما مشکل کجاست؟
علیرغم محبوبیت گسترده این نظریهها در میان معلمان، والدین و حتی خود دانشآموزان، اکثر تحقیقات علمی نتوانستهاند شواهد معتبری برای اثبات اثربخشی این رویکرد پیدا کنند. مطالعات متعدد نشان دادهاند که:
-
عدم بهبود عملکرد: ارائه محتوا بر اساس “سبک یادگیری ترجیحی” دانشآموزان، به طور قابل توجهی منجر به بهبود نمرات یا یادگیری عمیقتر نمیشود.
-
تمایل به یک سبک، نه اثربخشی بیشتر: افراد ممکن است تمایل داشته باشند که به روش خاصی یاد بگیرند (مثلاً دیدن تصاویر را ترجیح دهند)، اما این به معنای آن نیست که با آن روش بهتر یاد میگیرند یا سایر روشها برایشان بیاثر است.
-
نادیده گرفتن ماهیت مطلب: گاهی اوقات ماهیت خود مطلب تعیین میکند که کدام روش یادگیری مؤثرتر است. مثلاً برای یادگیری جغرافیا، نقشهها (بصری) ضروری هستند و برای یادگیری زبان، شنیدن (شنیداری) حیاتی است، بدون توجه به سبک یادگیری ترجیحی فرد.
-
تعصب شناختی: باور به سبک یادگیری میتواند به نوعی “تعصب شناختی” تبدیل شود که فرد را از امتحان کردن روشهای جدید و مؤثرتر باز دارد.

رویکرد مؤثرتر: یادگیری چندحسی و متنوع
به جای تمرکز بر یک “سبک یادگیری غالب”، متخصصان آموزش و روانشناسان شناختی امروزه بر رویکردهای چندحسی (Multisensory) و متنوع تأکید میکنند. به این معنی که:
-
ترکیب روشها: بهترین یادگیری زمانی اتفاق میافتد که اطلاعات از طریق کانالهای مختلف (دیداری، شنیداری، خواندن/نوشتن و حرکتی) ارائه و پردازش شوند. این کار باعث فعال شدن مناطق مختلف مغز و ایجاد پیوندهای عصبی قویتر میشود.
-
انعطافپذیری: دانشآموزان و دانشجویان باید یاد بگیرند که انعطافپذیر باشند و استراتژیهای یادگیری خود را با ماهیت درس و هدف یادگیری تنظیم کنند.
-
فهم عمیق: تمرکز باید بر درک عمیق مطلب، یادآوری فعال، مرور فاصلهدار و کاربرد دانش باشد، نه بر نوع ارائه اولیه آن.
در نهایت، در حالی که ایده سبکهای یادگیری برای بسیاری جذاب به نظر میرسد، شواهد علمی قویای برای حمایت از آن وجود ندارد. بهترین رویکرد این است که خود را محدود به یک سبک نکنید و از انواع روشهای یادگیری استفاده کنید تا به طور جامع و مؤثر مطالب را بیاموزید.
هدستهای واقعیت مجازی چگونه میتوانند به ما آسیب بزنند؟
سامسونگ در یک تحقیق علمی برای بررسی سلامت روان از ساعتهای گلکسی واچ کمک میگیرد
اپل ویژن پرو احتمالاً فاقد باند فوق عریض و فناوری وای فای ۷ خواهد بود
بلومبرگ: چهار نسل طول میکشد تا اپل ویژن پرو به فرم ایدهآل خود برسد
مجله آموزشی انگلیش محتوای آموزشی و مفید در مجله اینترنتی انگلیش