قرعه‌کشی: یک سنت سنگی (داستان انگلیسی)

قرعه‌کشی: یک سنت سنگی

مراسم سالانه

در یک صبح روشن تابستانی، روستاییان در میدان شهر برای مراسم سالانه خود گرد هم می‌آیند: قرعه‌کشی. به نظر می‌رسد روزی عادی است، با بازی کودکان و احوال‌پرسی بزرگسالان، اما رگه‌ای از تنش و ناراحتی در هوا موج می‌زند. آقای سامرز، برگزارکننده قرعه‌کشی، با جعبه چوبی سیاه و شوم خود که از سال‌ها استفاده فرسوده و تکه‌تکه شده است، وارد می‌شود. همان‌طور که نام‌ها خوانده می‌شوند، هر سرپرست خانوار برای برداشتن یک برگ کاغذ نزدیک می‌شود، چهره‌هایشان ترکیبی از اضطراب و انتظاری تلخ است.

آشکار شدن حقیقت

هنگامی که بیل هاچینسن برگ علامت‌دار را برمی‌دارد، نفس جمعی در میان جمعیت می‌پیچد. همسرش، تسی، با صدای بلند اعتراض می‌کند و ادعا می‌کند که روند منصفانه نبوده است، اما التماس‌های او به سرعت توسط سایر روستاییان، از جمله خانواده خودش، نادیده گرفته می‌شود. سپس قرعه‌کشی دوم، این بار میان اعضای خانواده هاچینسن، انجام می‌شود. یکی یکی، آن‌ها برگه‌های خود را برمی‌دارند، دستانشان می‌لرزد. تسی، با ترسی فزاینده، تنها برگه با نقطه سیاه را نشان می‌دهد. روستاییان، اکنون آرام و مصمم، شروع به برداشتن سنگ‌ها می‌کنند. آخرین فریادهای تسی در میان اوج گرفتن صدای سنگ‌هایی که به او برخورد می‌کنند، گم می‌شود، در حالی که جامعه سنت بی‌رحمانه خود را به جا می‌آورد.

The Lottery: A Tradition of Stone

The Annual Ritual

On a clear summer morning, the villagers gather in the town square for their annual tradition: the lottery. It’s a seemingly ordinary day, with children playing and adults exchanging pleasantries, but an undercurrent of tension and unease permeates the air. Mr. Summers, who conducts the lottery, arrives with the ominous black wooden box, worn and splintered from years of use. As the names are called, each head of a household approaches to draw a slip of paper, their faces a mixture of nervousness and grim expectation.

The Unveiling

When Bill Hutchinson draws the marked slip, a collective gasp sweeps through the crowd. His wife, Tessie, protests loudly, claiming the process wasn’t fair, but her pleas are quickly dismissed by the other villagers, including her own family. The second drawing then takes place, this time among the Hutchinson family members. One by one, they draw their slips, their hands trembling. Tessie, with growing terror, reveals the single paper with the black dot. The villagers, now calm and resolute, begin to pick up stones. Tessie’s final cries are drowned out by the rising crescendo of rocks striking her as the community carries out its brutal tradition.

تأخیر در عرضه گلکسی رینگ؛ حلقه هوشمند سامسونگ احتمالاً اوایل 2025 به بازار

اپل واچ بهترین فصل تاریخ خود را پشت‌سر گذاشت؛ رشد بزرگ هواوی در بازار ساعت‌های هوشمند

اولین محصولات CMF، زیربرند ناتینگ، معرفی شدند؛ ایرباد، ساعت هوشمند و شارژر GaN

سامسونگ از یک مانیتور سه‌بعدی پرده برداشت؛ نمایش محتوا بدون نیاز به عینک مخصوص

درباره ی xnmcoyqa